chamran_kids
دنبال کننده
10
پست
765
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
. معلم ها کجای زندگی بچه ها هستند؟ و بچه ها کجا زندگی معلم ها؟ . این متن مربوط به زمانی است که عموی پسرهای پیش دبستانی چمران، خودش را به بیمارستان رساند تا احوالی از خانواده ی شاگردش که در کما رفته بپرسد. به سرعت پیام به تمام پایه های مدرسه ارسال شد:👇🏻 "بسم الله الرحمن الرحیم 🛑یا من اسمه دوا و ذکره شفا متاسفانه طی سانحه ای یکی از بچه ها پیش دبستانی حادثه جدی براشون پیش اومده و الان در کما هستند. خواهش میکنم هر چقدر از دستتون برمیاد دعا کنید و بسپارید دعا کنن ان شالله به لطف امام رضا برگردن." و این متن بعد از رفتن همان شاگردش است...👇🏻😔💔 "سلام و عرض ادب خدا ان شالله به خانواده علمی صبر عطا کنه مصیبت خیلی سختیه داغش به دلمون موند و قد کشیدنشو ندیدیم... خاطراتی که یه زمانی میتونستن دلیلی برای شاد بودن باشن الان آیینه دق شدن... خدا بخیر بگذرونه و به دل مادرش رحم کنه." ما چه میدانیم در دل عموی جوان تازه کار چمرانی چه میگذرد؟ وقتی تنهایی و موبایل به دست از این طرف حیاط میدوید آن طرف و با بچه های آن طرف خط تفنگ بازی میکرد، به امید شاد کردن بچه ها بود. بچه هایی که تمام عشقشان این بود هفته ای یکبار بیایند و عمو را ببینند یا تصویرش را در فضای کوچک اسکایپ نگاه کنند. فردا عمو دوباره کلاس آنلاین دارد و این بار غمی بزرگ بر دلش است... تازه عموها، مثل خاله ها خیلی راجع به هر چیزی حرف نمیزنند... عمو ماند و آیدی محمدعلی علمی.....و داغی که برای همیشه بر دلش ماند....داغ بزرگ شدن و قد کشیدن پسر بچه ای سرزنده.... . این متن تقدیم میشود به عموی پیش دبستانی، تمام عموهای چمران و تمام معلم های دنیا که شاگردی را ازدست دادند و داغی بزرگ بر دلشان نشست....داغی که هیچ وقت سرد نمیشود! . پ.ن۱: میشد عکس هایی به شیوه خبرگزاریها گذاشت، از لحظه ای که مادرِ محمدعلی، عموی پسرش را دید، از لحظه ای که پدر محمدعلی و عمو همدیگر را در آغوش گرفتند و زار زدند، از لحظه ای که عموی پیش دبستانی، لحظه ی تدفین شانه هایش لرزید و از لحظه تلقین خواندن که عمو دوزانو روی سنگ ریزه ها نشست... . ولی عکسی نمیگذاریم. نه از عموی پیش دبستانی ها و نه باقی عموها که همه خودشان را به مراسم رساندند و عقب تر از همه ایستادند و خداحافظی بقیه با پسرک را نگاه کردند. خاطره ی ما و عموها با محمدعلی همان خاطرات شیرین کودکی باشد. همان دویدن ها، تیراندازی ها و خندیدن ها.... پ.ن۲: از آن بالا باز هم با عمو تفنگ بازی کن! محمدعلی بدو... عمو منتظرته ها....😭🖤 #معلم_آرزوها #مدرسه_آرزوها#معلم #معلم_داغدار#شاگردان_کوچک#کودکان_پاک
17 فروردین 1400 11:46:43
0 بازدید
chamran_kids
🍀 معلم برادلی به مادرش میگوید شرایط پسرش طوری است که باید حتما با مشاورِ مدرسه صحبت کند. بهانه های برادلی فایده ندارد و بالاخره مجبور میشود به اتاق مشاور برود. چند دفعه اول از هیولاهای فضایی، وارد شدن اشتباهِ برادلی، به دستشویی دخترها، قانونهای عجیب ریاضی و خیلی جیزهای دیگر صحبت کردند. خانم مشاورِ جوان، پا به پای برادلی جلو می آید. نقاشی کج و معوج او را به دیوار می زند، ناهارش را با برادلی تقسیم میکند و او را تشویق میکند هیولا نباشد. چیزی که همه به آن اعتقاد دارند. پسری عجیب که با کسی ارتباط نمیگیرد، یک هیولای وحشی. بالاخره برادلی به خانم مشاور اطمینان میکند، با تشویق او، کتاب امانت می گیرد، برای درسش گزارشی مینویسد اگرچه آن را پاره کرده و به معلمش نشان نمیدهد. مشاور جوان، آنقدر با برادلی سر و کله میزند تا بالاخره برادلی دوستانی پیدا میکند، تکالیفش را انجام میدهد و مهمتر از آن به دنیای بچه های هم سنش بر می گردد خانم مشاور از مدرسه میرود ولی برادلی دیگر به دنیای عجیبش برنمی گردد.... چقدر جای این مشاوران جوان در بعضی مدارسمان خالی است...! #مدرسه_آرزوها #مدرسه #دانش_آموز #مدرسه_خوب #مدرسه_بد #ته_کلاس #ردیف_آخریا #صندلی_آخر
06 بهمن 1399 18:40:26
0 بازدید
chamran_kids
تو مدرسه ی چمران چه جوری کتاب های درسی رو آموزش میدین⁉️🤔 . . . خیلی از ما میپرسن: شما که روش تون با بقیه ی جاها فرق میکنه پس چه طوری کتاب های درسی رو آموزش میدین؟ عقب نمیمونید؟😥 اصلا چه طوری بچه ها درس یاد میگیرن؟ 🙄 سوال خوبیه❗ . . . . ما هم طبق بودجه بندی آموزش پرورش و قوانین پیش میریم اما..... عکس هارو ورق بزنید و بخونید😊⬆️ . ⭕این پست رو سیو کنید و برای معلم ها بفرستید یا همین زیر تگشون کنید😉👇🏻 #معلم #مدرسه #کودک #تربیت #کتاب #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست #آموزش #دبستان
07 تیر 1401 09:53:06
0 بازدید
chamran_kids
🌱امامِ دلها🌱 در راستای زیر و رو کردن هویت گذشته مان دنبال نسبتمان با امام خمینی میگشتم. خیلی فکر کردم که ما چه نسبتی میتوانیم باهم داشته باشیم. 🔸️اولین نسبتم با او از یک روز صبح شروع شد. ۵ ساله بودم، از خواب بیدار شدم و دیدم مامانم، بابام، مادربزرگم و خاله ام که مهمان ما بود همه باهم دارند گریه می کنند. خیلی ترسیدم و فکر کردم چه اتفاقی افتاده. و تمام خاطرات بعدش خیلی مبهم در خاطرم مانده. تصویرهایی از مردم در تلویزیون که بر سر و صورتشان میزدند، خانواده ام که چند روزی مشکی پوشیده بودند و قیافه ناراحت آدمها. 🔸️🔸️دومین نسبتم با امام، از زمان ورودم به دبستان شکل گرفت. از همان لحظه ای که وارد کلاس اول شدم، روی نیمکت نشستم و دیدم امام از بالای تخته سیاه، همینطوری چشم در چشم مرا نگاه میکند.و این قصه ادامه داشت. کلاس دوم و سوم و ....تا پایان دبستان، تا وقتی فارغ التحصیل شدم، دانشگاه رفتم و درسم تمام شد. امام تمام این سالها داشت من را مستقیم نگاه میکرد. یکسال لبخند میزد، یکسال جدی بود، یکسال اصلا اخم کرده بود ولی حداقل ۱۶ سال داشت مرا نگاه می کرد و مواظب کارهای من بود. 🔸️🔸️🔸️سومین نسبتم با امام، وقتی شکل گرفت که به اردوهای جهادی رفتیم. دورافتاده ترین منطقه ها. جاهایی که آب آشامیدنی و خیلی چیزها به اندازه کافی نداشتند، به سختی زندگی میکردند ولی امام را میشناختند و برایش احترام زیادی قائل بودند. در یکی از روستاهای خراسان جنوبی بودیم. طبیعتا در محل اسکان تلویزیون هم نداشتیم و از اخبار بیخبر بودیم. برای درس دادن به خانمهای روستا وارد خانه ای شدم. تعداد زیادی پیرزن و خانمهای جوان نشسته بودند. تا وارد شدم از من پرسیدند: حال خانم امامخوبه؟ و من از همه جا بیخبر اصلا نمیدانستم از چه حرف میزنند. فکر می کنم در همان سفر بود که شنیدیم همسر امام فوت کردند و چقدر همان پیرزنها گریه کردند. باید خانه و زندگیشان را از نزدیک میدیدید تا بتوانید نسبت زندگیشان با عمق ارادتشان به امام که هیچ با خانم امام را مقایسه کنید. و همینطور نسبت من با امام خمینی در حال بیشتر شدن بود. هر وقت که سخنرانیش از تلویزیون پخش میشد، وقتی در سخنرانیهای بقیه چیزی از او میشنیدم، وقتی به جماران و مرقد امام میرفتم و خیلی وقتهای دیگر تا اینکه حسینیه کودک را راه انداختیم.... 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ ادامه دارد... #نسبت_ما_با_امام_خمینی #هویت_ملی #نگاهِ_خاص #حسینیه_کودک #امام_جون #دهه_شصتی_ها
13 خرداد 1399 20:26:52
0 بازدید
chamran_kids
بفرست برای مامان باباها‼️ . . . ✨این فرصت رو از دست ندید✨ . مامان باباهایی که فرزند چهار و پنج ساله دارید😇 . اما به هر دلیلی نمیتونید بچه هارو تا مهد چمران بیارید . این پست مخصوص شماست‼️ . با مهد تعاملی(مجازی)، چمران و مربی هاش مهمون خونه های شما میشن😉🏠 . و میتونید فعالیت های مختلف و بازی هارو توی خونه کنار بچه ها انجام بدید و همزمان به همه فعالیت هاتون برسید و نگران مسیر و…نباشید🎈🪁 . این پست رو تا ظرفیت تکمیل نشده برای کسایی که به این دوره نیاز دارن بفرستید چون فرصت و ظرفیت محدوده😳 . به سایت چمرانیها سر بزنید👇🏻 . Chamraniha.com . و ثبت نامتون رو انجام بدید تا تجربه جدیدی از مهد داشته باشید🌸 #مهد #کودک #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مدرسه #کلاس #معلم #درس #ایران #مدرسه_خوب #مجازی #آموزش
06 خرداد 1401 12:23:14
0 بازدید
chamran_kids
✏ در مدرسه های زمان ما بچه هارو گروه بندی می کردن. یک سری بچه ای که درسشون خوب بود سرگروه بچه هایی میشدن که درسشون ضعیف بود. نمیدونم چرا باید درس ملاک همه چیز باشه؟ در چمران سعی کردیم بچه ها یاد بگیرن، هر کسی در هر زمینه ای توانمند هست به بقیه کمک کنه. حتی در این کمک کردن تفکیک بین پایه ها رو هم برداشتیم. یک پسر کلاس سومی میتونه در درس به کلاس دومیها کمک کنه. یا یک دختر کلاس اولی می تونه تو نقاشی به پیش دبستانی ها کمک کنه. #کمک #همکاری #تربیت #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #کلاس_سومی_ها #کلاس_اولی_ها
11 آذر 1397 06:28:25
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
🌊 ما هم اگه برنامه ی آب بازی نذاریم، چمرانی ها خودشون میذارن😊 #آب_بازی #اردو #پنج_ساله_ها #حسینیه_کودک_شهید_چمران #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران