پست های مشابه

chamran_kids

. #ورق_بزنید . #تابستانی_برای_مرد_هزار_چهره . 📝قسمت اول "بهترین فرصت " . همیشه دوست داشتم آدم خَفنی باشم. همه‌فن‌حریف. از هر انگشتم یک هنر بریزد. #دانشمند، #مخترع، #سرباز، کارآگاه، سیاستمدار، #مدیر، #بازیگر، #فوتبالیست و خلاصه یک همه‌فن‌حریف که از پس همه‌چیز بربیاید. . یک دوره دوست داشتم چیزهای مختلف اختراع کنم؛ یک اسلحه عجیب‌وغریب،موشکی که با سوخت هویج به فضا برود،یک‌زمانی هم دوست داشتم کارآگاهی باشم که پیچیده‌ترین پرونده‌ها را حل کند. من می‌خواستم از اتفاقات خطرناکی که هیچ‌کسی خبر ندارد، خبر داشته باشم و از آن‌ها جلوگیری کنم. منتظر بودم تا به مدرسه بروم و تمام این تجربه‌های جالب را در مدرسه داشته باشم. . وقتی مدرسه رفتم، دیدم آنجا اصلاً جایی برای کارهای خفن نیست. مدرسه جایی است که فقط باید یک سری چیزهای تکراری بخوانی و امتحان بدهی. به این نتیجه رسیدم، خفن بودن در مدرسه به نمره بالاست. نمره‌ای که برای من نه نان شد و نه آب. بالاخره یک‌راهی برای رسیدن به علاقه‌هایم پیدا کردم. تابستان بهترین فرصت بود. سه ماه که می‌شد بدون فکر به نمره و مدرسه، خفن بودن را تمرین کرد. در پست های بعدی می‌خواهم چند ماجرا از آن تابستان‌ها را تعریف کنم.  . پ.ن: این مطالب که به قلم کارشناس تربیتی، حجت الاسلام احمدرضا اعلایی نوشته شده است برای اولین بار درصفحه ی: @nojavan_khamenei منتشر شده است!🙏🌸 . #تابستانه #چمرانی_ها #اوقات_فراغت #کار_مفید #سرگرم_کردن_بچه_ها

25 تیر 1399 19:44:44

0 بازدید

chamran_kids

🍀 دنیای کودکی، دنیای رسیدن به آرزوهاست... به راحتی با گِل، خلق می کنند و آرزوهایشان را برآورده می کنند. آرزوی داشتن یک باغ وحش بزرگ، آرزوی داشتن یک موتور، آرزوی فوتبالیست شدن و هزاران آرزوی دیگر را می توان در دنیای شش ساله ها برآورده کرد. کافی است مقداری گل داشته باشیم و آرزوهایمان را بسازیم. #گل #پروژه_پیش_دبستانی #شش_ساله #پیش_دبستانی_ها #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

24 مهر 1397 11:31:07

0 بازدید

chamran_kids

🏴 رفتار با کودکان عراقی ‌ 👧🏻 معمولا در خانه ها و موکب های عراقی چندین کودک وجود دارد. کودکانی که با اشتیاق به استقبال ما می آیند و دوست دارند با ما ارتباط بگیرند. ‌ بهتر است در برخورد با کودکان عراقی: ‌ 😊 به آنها لبخند بزنیم. ‌ 🗣 سعی نکنیم با زبان فارسی با آنها صحبت کنیم. شما اگر فارسی را شمرده صحبت کنید، کودک عرب زبان متوجه آن نخواهد شد! ‌ 🥁 زبان مشترک تمام کودکان دنیا، بازی است. بهتر است از راه یک بازی ساده مثل توپ بازی ارتباط برقرار کنید. ‌ 🎁 می توانید به عنوان تشکر یک هدیه ی کوچک به آنها بدهید. ‌ ⏳ #روز_شمار اربعین 👈🏻 ۱۹ روز مانده ‌ #سرباز_حسینم #پیاده_روی_اربعین

08 مهر 1398 17:10:18

0 بازدید

chamran_kids

. یک جشن نیمه شعبان متفاوت🤗 . نیمه شعبان از اون مناسبت های مهمیه که تلاش کردیم حسابی برای بچه ها خوشمزه و خاطره انگیز باشه:) . دخترها برای تولد امام زمان، تصمیم گرفتن دست به کار بشن و درقالب پروژه ی هنر‌،ریسه های تزئینی درست کنند. بچه ها روی ریسه ها "یامهدی" نوشتن و کلاسشون رو با ریسه های دست ساز تزئین کردن. . از برنامه های خوشمزه ی روز عید، درست کردن پیتزاهای چمرانی بود. از خمیر گرفته تا خرد کردن مواد و گذاشتن در فر، به عهده ی خود بچه ها بود. . اینکه دخترها مسئولیتی رو کامل خودشون انجام دادن و ناهار اون روزشون رو هرجوری دوست داشتن درست کردن، حسابی براشون لذت بخش بود. . هم خوانی شعر "ای ولی عصر ای امام زمان ...." جز برنامه های روز نیمه شعبان بود. . بعد ساعت از مدرسه هم موکب نیمه شعبان داشتیم که برپایی غرفه ها و آماده کردن وسایل با دخترها بود. دخترهایی ادبستانی میزبان بچه هایی بودند که به موکب آمدند و باهم نقاشی کشیدند و فعالیت انجام دادند. . #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #چمرانی_ها #دختران_چمرانی #نیمه_شعبان#جشن #جشن_های_چمرانی #امام_زمان_عج

24 شهریور 1399 17:27:16

0 بازدید

chamran_kids

*تو شرایط جنگی، وقتی صدای انفجار میاد با بچه ها چیکار کنیم؟؟* میتونید با روش هایی که تو فیلم گفتیم، حواس بچه هارو پرت کنید و صدای افنجار رو براشون به بازی تبدیل کنید😊 #حریفت_منم #ایستاده_ایم #مرگ_بر_اسرائیل @chamran_family

29 خرداد 1404 22:26:06

594 بازدید

chamran_kids

🏴 🍛یکی از کارهایی که خیلی از ما در ماه محرم و صفر انجام می دهیم، دادن نذری است. #پیشنهادی_برای_پدر_و_مادر ‌ ✨ می توانیم کودکان را هم در نذری دادن برای امام حسین ع شریک کنیم ‌ ☕️ نذری های کوچک مانند شربت، چای، لقمه ی نان و پنیر، شله زرد، حلوا، خرما و ... را می توانیم همراه بچه ها درست کنیم. ‌ 🕌 نذری ها را می توانیم در هیئت، مسجد و بین همسایه های مان پخش کنیم. ‌ 🏴 می توانیم نذری هایمان را با پرچم و یا کارت هایی با شعار لبیک یا حسین تزیین کنیم. ‌ #سرباز_حسینم #هیئت_در_خانه #محرم #هیئت #هیئت_کودک #چمرانی_ها

28 شهریور 1398 16:51:46

12 بازدید

ادمین چمران

0

0

🇮🇷 برای #جشن_تولد_انقلاب چی کار می تونیم انجام بدیم: ⚀ داستان هایی از زندگی قهرمانان انقلاب بگیم: داستانی از کودکی شهید مرتضی مطهری👇 ‌ 🐱گربه ی گرسنه ‌‌ 🔸 یکی بود، یکی نبود. 👦یک روز یک پسر کوچولوی مهربان و شیرین زبان به نام آقا مرتضی، تصمیم گرفت برای بازی به پارک برود. همین طور که مشغول بازی بود، یک گربه ای را دید که میو میو می کرد. ولی چشمهایش بسته بود. آقا مرتضی رو به گربه کوچولو گفت: من که زبون گربه ها رو نمیدونم، نمیفهمم چی میخوای. بعد کمی با خودش فکر و گفت: شاید گرسنه باشه. بعد سریع به سمت خانه دوید و مقداری 🍗گوشت آورد. گربه را صدا کرد و گوشت را جلوی گربه گذاشت‌. گربه کوچولو کمی چشم هایش را بازد کرد و گوشت را دید. خیلی خوشحال شد و سریع جلو آمد و گوشت را خورد. وقتی غذا خوردنش تمام شد به آقا مرتضی نگاه کرد و دمش را تکان داد. آقا مرتضی خندید و گفت: پس تو گشنت بود. از این به بعد قول میدم هر وقت پارک اومدم، برات گوشت بیارم. ‌ #قهرمان_انقلاب #من_یار_انقلابم #دهه_فجر #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🇮🇷 برای #جشن_تولد_انقلاب چی کار می تونیم انجام بدیم: ⚀ داستان هایی از زندگی قهرمانان انقلاب بگیم: داستانی از کودکی شهید مرتضی مطهری👇 ‌ 🐱گربه ی گرسنه ‌‌ 🔸 یکی بود، یکی نبود. 👦یک روز یک پسر کوچولوی مهربان و شیرین زبان به نام آقا مرتضی، تصمیم گرفت برای بازی به پارک برود. همین طور که مشغول بازی بود، یک گربه ای را دید که میو میو می کرد. ولی چشمهایش بسته بود. آقا مرتضی رو به گربه کوچولو گفت: من که زبون گربه ها رو نمیدونم، نمیفهمم چی میخوای. بعد کمی با خودش فکر و گفت: شاید گرسنه باشه. بعد سریع به سمت خانه دوید و مقداری 🍗گوشت آورد. گربه را صدا کرد و گوشت را جلوی گربه گذاشت‌. گربه کوچولو کمی چشم هایش را بازد کرد و گوشت را دید. خیلی خوشحال شد و سریع جلو آمد و گوشت را خورد. وقتی غذا خوردنش تمام شد به آقا مرتضی نگاه کرد و دمش را تکان داد. آقا مرتضی خندید و گفت: پس تو گشنت بود. از این به بعد قول میدم هر وقت پارک اومدم، برات گوشت بیارم. ‌ #قهرمان_انقلاب #من_یار_انقلابم #دهه_فجر #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن