پست های مشابه

chamran_kids

🖑 یه بازی برای آشنایی با اعداد یک رقمی، دو رقمی و حتی سه رقمی. ‌ دست بازی یک بازی دونفره است. ‌ اول دست را روی کاغذ می گذاریم و دور تا دور آن رل می کشیم. ‌ بعد یک سری اعداد را مثلا ۱ تا ۷۰ را داخل آن، به صورت پراکنده می نویسیم. ‌ بعد برگه ها را جا به می کنیم. ‌ نفر اول یک عدد را اعلام میکند. مثلا ۲۳. نفر دوم باید بگردد و عدد را پیدا کند. در همین زمان نفر اول باید دورتا دور دست را رنگ کند. تا زمانی که نفر دوم عدد را پیدا کند. ‌ این بازی ادامه دارد تا کل دور دست رنگ شود. #بازی_ریاضی #کلاس_دومی_ها #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

10 دی 1397 10:34:28

0 بازدید

chamran_kids

🌙 ماه رمضان فرصت خوبی است که بخشی از مسئولیت ها را به بچه ها بسپریم. درست کردن بخشی از افطار یا سحر، اعتماد به نفس شان را افزایش می دهد. کافی است به آنها اعتماد کنید. ‌ پسرهای پیش دبستانی، برای سفره ی افطارشان خرمای توپی درست کردند. ‌ به نظر شما چه چیزهای دیگری را می توانید به عهده ی بچه ها بگذارید؟ ‌ #پیش_دبستانی #شش_ساله_ها #افطار #ماه_رمضان #چمرانی_ها #حمزه_دوران #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

29 اردیبهشت 1398 07:31:12

3 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 نذری های انقلاب چمرانی ها، هم چنان ادامه دارد... این بار مادران چمرانی پای کار آمدند... #من_یار_انقلابم #پویش_مردمی_کودک_و_انقلاب #چمرانی_ها #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران

10 بهمن 1397 09:50:10

0 بازدید

chamran_kids

🇮🇷 خانواده دکتر ارنست رو یادتونه؟ توی دریا با طوفان رو به رو میشن، کشتی شون غرق میشه، بعد میخوان کلک بسازن و اون هم غرق میشه... تو جزیره ای که میرن هم با کلی مشکل و چالش رو به رو میشن. اما خونه میسازن و زندگی شون رو شروع می کنند... ‌ چی میشه که آخر سر میتونن برگردن خونه؟ ‌ #باغ_آرزوها_را_برای_فرزندانمان_بسازیم #امید_هویت_می_دهد #باغ_آرزوها_را_برای_فرزندانمان_بسازیم #والعاقبه_للمتقین #اندکی_صبر_سحر_نزدیک_است #ایران #هویت_ملی #من_یار_انقلابم #امید #غرور_ملی #چمرانی_ها

14 بهمن 1398 16:18:18

0 بازدید

chamran_kids

. سلام هاى دل شكسته مان را از راهى دور روانه بارگاهت میکنیم...به امید نگاهی ...به امید جواب سلامی... دل های پاک کودکان بهترین پیک برای رساندن سلام ما... . #موكب_كودك #مجتمع_آموزشى_شهيد_چمران .

27 مهر 1397 07:06:39

0 بازدید

chamran_kids

🎉 ⏳ #روز_شمار_غدیر ‌‌ 🎊 یه یا علی بگیم و شروع کنیم دیگه، دیر میشه ها...! برای جشن غدیر چی کار کنیم؟ ‌ #جشن_بزرگ #عید_امیر #برکه_رنگین_کمونی #عید_غدیر #من_کنت_مولاه_فهذا_علی_مولاه #عید_ولایت #کودک #شیعه #عید_شیعیان

25 مرداد 1398 06:28:52

0 بازدید

ادمین چمران

0

0

🏴 ✍🏼 شنیدید که خیلی از روضه‌خون‌ها و مداح‌ها میگن که مادرمون ما رو با اشک روضه شیر داده و ما با صدای گریه‌های مادرمون در روضه رشد کردیم و از این‌جور شعرها؟ راستش منم همیشه تصورم از وجه مذهبی و آرمانی مادرانگی‌کردن‌هام این بود که با چنین شرایطی بچه‌هام بزرگ میشن و یه‌جورهایی برام خوشایند بود. پسرم شش ماهه بود و روضه‌ علی‌اصغر گوش می‌کردم. خب طبیعتا گریه امانم نمیداد و پسرم هم کنارم بود. یک لحظه ترس و وحشت رو از چشم‌هاش گرفتم. پسرک من با اون روحیه حساس و لطیفش هنوز هم که هنوزه طاقت گریه‌ منو نداره و از هرچی که بخواد منو ناراحت کنه، یه نفرتی در دلش پیدا می‌کنه. از همون موقع بود که شروع کردم به تغییر آرمان‌هام. از سال بعد، مربی یکی از مهدکودک‌های هیات شدم و تمام دهه محرم را می‌دویدیم و شعر می‌خوندیم و نقاشی می‌کردیم. نه بچه‌ها تو فضای تاریک هیات و وسط روضه‌های قتلگاهی بودند و نه ترس و ناراحتی از محرم و امام حسین تو دلشون اومد. ما شرایط هیات رفتن و روضه‌خوانی‌هامونو براساس معیارها و الگوهای تربیتی خونه‌مون تنظیم کردیم و حالا خیلی راضی‌تریم. و مهم‌تر از ما، رضایت بچه‌هاست که دیشب وقتی لباس‌های مشکی‌شونو دیدند برقی به چشماشون اومد که آخ‌جون بازم هیات! ‌ @hzeinabb شما هم از این خاطرات ناب حسینی دارید؟ #دلنوشته_مادرانه #سرباز_حسینم #محرم #کودک #هیئت

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

chamran_kids

ادمین چمران

0

0

🏴 ✍🏼 شنیدید که خیلی از روضه‌خون‌ها و مداح‌ها میگن که مادرمون ما رو با اشک روضه شیر داده و ما با صدای گریه‌های مادرمون در روضه رشد کردیم و از این‌جور شعرها؟ راستش منم همیشه تصورم از وجه مذهبی و آرمانی مادرانگی‌کردن‌هام این بود که با چنین شرایطی بچه‌هام بزرگ میشن و یه‌جورهایی برام خوشایند بود. پسرم شش ماهه بود و روضه‌ علی‌اصغر گوش می‌کردم. خب طبیعتا گریه امانم نمیداد و پسرم هم کنارم بود. یک لحظه ترس و وحشت رو از چشم‌هاش گرفتم. پسرک من با اون روحیه حساس و لطیفش هنوز هم که هنوزه طاقت گریه‌ منو نداره و از هرچی که بخواد منو ناراحت کنه، یه نفرتی در دلش پیدا می‌کنه. از همون موقع بود که شروع کردم به تغییر آرمان‌هام. از سال بعد، مربی یکی از مهدکودک‌های هیات شدم و تمام دهه محرم را می‌دویدیم و شعر می‌خوندیم و نقاشی می‌کردیم. نه بچه‌ها تو فضای تاریک هیات و وسط روضه‌های قتلگاهی بودند و نه ترس و ناراحتی از محرم و امام حسین تو دلشون اومد. ما شرایط هیات رفتن و روضه‌خوانی‌هامونو براساس معیارها و الگوهای تربیتی خونه‌مون تنظیم کردیم و حالا خیلی راضی‌تریم. و مهم‌تر از ما، رضایت بچه‌هاست که دیشب وقتی لباس‌های مشکی‌شونو دیدند برقی به چشماشون اومد که آخ‌جون بازم هیات! ‌ @hzeinabb شما هم از این خاطرات ناب حسینی دارید؟ #دلنوشته_مادرانه #سرباز_حسینم #محرم #کودک #هیئت

شما میتوانید مطالب بیشتری از صفحات محتوایی و دیگر صفحات بامانو بخوانید

برای دسترسی نامحدود به مطالب و استفاده از امکانات دیگر اپلیکیشن بامانو مانند ساخت آلبوم خانوادگی، اپلیکیشن بامانو را نصب کنید. با عضو شدن شما از محتواهایی پشتیبانی میکنید که دوست دارید بیشتر از آن ها مطلع باشید

پست های مشابه

برو به اپلیکیشن