chamran_kids
دنبال کننده
10
پست
765
مجتمع آموزشی شهید چمران اینجا کودک سبک زندگی اسلامی را بازی می کند.
پست های مشابه
chamran_kids
مدرسه ی مذهبی یا مدرسه ی گلخانه ای؟ کدام⁉️🤔 . 🔴اول کپشن رو بخون بعد عکس ها رو ورق بزن👆🏻🤗 . تا جایی که یادمه، خانواده ام دغدغه این را داشتند که به یک مدرسه مذهبی بروم. کلی ساعت در راه رفت و برگشت به مدرسه بودم چون اطرافمان مدرسه ی خوب و مذهبی نبود. . در همان مدرسه مثل خیلی از مدرسه های آن موقع، سخت گیری های زیادی نسبت به حجاب، نماز و خیلی چیزهای دیگر بود. به نظرم آن موقع این چیزها طبیعی تر بود یعنی نه اینکه رفتارهای چَکُشی به چشم ما نیامده باشد ولی حداقل در جامعه چیزهای خیلی متفاوت نمی دیدیم، چون نه مدرسه دوست داشت و نه خانواده این امکان را برایمان فراهم می کردند. . الان هم مدرسه ی قدیممان و خیلی از مدرسه های دیگر هنوز با همان سخت گیری ها هستند ولی انگار همه باور دارند که سخت گیریها یک پوسته ی خیلی نازک و در حال ترک خوردن است و کم مانده به گوشت برسد، بر خلاف زمان ما. ولی اهالی مدرسه ها و حتی خانواده ها دوست ندارند تغییری در روششان بدهند یا کمی پوسته را ترمیم کنند. . برای خودم هیچ وقت این ماجرا حل نشد که چرا الان وقتی بچه ی من یک قدم بعد از درِ مدرسه چیزهایی می بیند که مو بر تن آدمیزاد سیخ می کند، هنوز ما اصرار داریم همه ی مادرهای بچه ها ولو صوری، چادری باشند یا وقتی موبایل و تبلت و اصلا چرا راه دور برویم همین تلویزیون خودمان همه چیز را صاف و پوست کنده کف دست بچه ها میگذارد، هنوز ما در مصاحبه ها از خانواده ها می پرسیم شما ماهواره دارید؟😑 مهمانی هایتان چطور است؟ 😒 روابطتتان با نامحرم و از این دست سوالات که رسما انگار خودمان داریم به طرف مقابل میگوییم باباجان بگو ما کاملا اهل رعایت هستیم حداقل جلوی شما رعایت می کنیم نگران نباشین.😅 چرا باید جوری جلوی هم باشیم که بچه ها یکی از مهمترین نکته های دین یعنی صادق بودن را ببوسند و کنار بگذارند؟🤔 . هیچ وقت یادم نمیرود روزی را که دوستم - در همان مدرسه ی خیلی معروف و مذهبی- که هم خودش هم مادرش خیلی خوب با چادر رو می گرفتند، بهم گفت: میخوام یه رازی بهت بگم، من چادری نیستم. من در حالیکه چشم هایم گرد شده بود، جواب دادم: داری الکی میگی،تو هیچ وقت اینطوری نیستی. او خندید و گفت: آفرین که اینقدر به دوستت اطمینان داری.😅 . و چند سال بعد عکس بی حجاب همان دوستم را در فضای مجازی دیدم....و دنیا برای چند لحظه، برایم متفاوت شد .....!🙃 . ادامه متن رو در عکس ها بخونید😊⬆️ #مدرسه #کودک #مذهبی #کلاس #چمران_فقط_یک_مدرسه_نیست #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #تربیت #جشن
11 تیر 1401 07:14:00
0 بازدید
chamran_kids
#ورق_بزنید . خوابگاه دختران . 📝قسمت دوم . جنگ تمام شد. مملکت داشت نفس راحتی می کشید. در بین نفس های بریده بریده ی مردم، ما دختران دهه شصتی به سن مدرسه رفتن رسیدیم. خانواده هایمان که با کلی زحمت ما را تا آنسن بزرگ کرده و به سرانجام رسانده بودند ماندند در چند راهیِ انتخاب مدرسه های جورواجور. مدرسه های دولتی کماکان مورد توجه بود، مدارس شاهد خیلی سر زبانها افتاده بود و کم کم زمزمه های تاسیس غیر انتفاعی ها، نمونه دولتی ها و فرزانگان هم در جامعه پیچیده بود. . من خودم دوران ابتدایی را در مدرسه شاهد گذراندم. مدرسه ای که در هر کلاس فقط چند نفر بودیم که پدر داشتیم. اینقدر تعداد بچه های شهدا زیاد بود که آدم از پدر داشتن خودش همیشه خجالت زده بود. غم های دوستانمان، زندگی متفاوتشان و خاطراتی که در عالم بچگی می شنیدیم باعث شده بود خیلی هم بچه نمانیم. هنوز هم قیافه آن بچه ها و خاطراتشان به وضوح در ذهنم مانده. ما در مدرسه قانون هایی داشتیم که لازم الاجرا بود. به طور مثال بالشت های کوچکی همراه خودمان به مدرسه برده بودیم و باید بعد از ساعت ناهار بالش را روی نیمکت گذاشته و می خوابیدیم. هرچقدر الان دنبال فرصتهای چند دقیقه ای برای خواب هستیم در کودکی از هر فرصتی که منجر به خواب میشد بیزار بودیم و در نتیجه باعث ناراحتی معلممان میشدیم. نمونه دیگری از این قانونها این بود که باید مقنعه هایمان را در می آوردیم و حتما هم تل سفید رنگی روی موهایمان میزدیم. غیر از دیدن ناخنها، چک کردن سر و وضع ظاهری هر روز تلها هم چک میشدند و اگر یادمان رفته بود توبیخ میشدیم. در حیاط مدرسه نباید خیلی می دویدیم یا کارهای عجیب و غریب می کردیم. یک بار نمیدانم چه اتفاقی افتاده بود که گفتند مدیر مدرسه حیاط رفتن را ممنوع کردند. معلمها از هر کلاس چند نماینده انتخاب کردند و در یک مدل کمی نمایشی ما را به دفتر مدیر بردند که از ایشان عذرخواهی کنیم. این افتخار را داشتم که یکی از نمایندگان باشم.من خودم قیافه مدیر را تا قبل از آن خیلی ندیده بودم و دفترش در عالم بچگی به نظرم خیلی با ابهت آمد. خلاصه با جملاتی که یادمان داده بودند عذرخواهی کردیم و ایشان بچه ها را بخشیدند. . ادامه مطلب در کامنت اول 👇
11 تیر 1399 18:56:06
0 بازدید
chamran_kids
☀ یکی از دغدغههای پدر و مادرها این است، که چگونه اوقات فراغت فرزندانشان را پر کنند. راههای گوناگونی وجود دارد؛ مثلاً استفاده از کلاسهای بیرون. ما این راه را توصیه نمیکنیم؛ زیرا باور داریم اغلب این کلاسها براساس نیازهای فرزندانمان طرّاحی نشدهاند. ازطرف دیگر، اجتماع شهری امروز، در خانه، کوچه و محلّه فعّالیتهای کودکان را با محدودیتهای بسیاری مواجه میکند. نتیجه این که اگر برای اوقات فراغت کودکانمان برنامهای نریزیم، تلویزیون، بازیهای کامپیوتری و... این حفره را پر خواهند کرد. در این صورت نیازهای فرزندانمان پاسخ مناسبی نمییابند. مدرسه تابستانی حمزه دوران: مدرسه طبیعت مدرسه خانگی مدرسه کار مدرسه ی بازاریابی 💡شما چه فکری برای تعطیلات فرزندتان کردید؟ #تابستان #اوقات_فراغت #کلاس_سومی_ها #ادبستان_پسرانه_شهید_چمران #مجتمع_آموزشی_شهید_چمران #حمزه_دوران #چمرانی_ها
31 اردیبهشت 1398 04:48:06
0 بازدید
chamran_kids
🏴 پدر ها چه نقشی در حسینی شدن کودکان دارند؟ #در_هیئت_با_مادر #در_هیئت_با_پدر ⚠️ شاید عرف جامعه این را به ما القا می کند که کودک باید كنار مادر باشد. چه در مهمانی ها، چه در مراسمات مذهبی و ... . اما واقعیت این است که مادر هم نیاز دارد زمانی را برای خودش داشته باشد. 🧔🏻اینجاست که نقش پدر پر رنگ می شود. ⏱ می توانید زمان هیئت را به دو قسمت تقسیم کنید. نیمه اول کودک همراه مادر باشد و نیمه ی دوم، کودک در کنار پدر حضور داشته باشد. 👦🏻زمان حضور در کنار پدر می تواند برای پسران بیشتر باشد. 💡 شما به عنوان پدر: 🖌می توانید همراه فرزندتان نقاشی بکشید یا کاردستی درست کنید. 🏃🏻♂می توانید به حیاط هیئت یا کوچه بروید و مدتی باهم دنبال بازی کنید و بدوید. 🥛می توانید همراه فرزندتان مسئول دادن آب به عزاداران باشید. ✅ پدر بودن، مقام والایی است و بی شک برای پدری کردن باید کودک شوید و هم بازی فرزندتان. #سرباز_حسینم #محرم #کودک #هیئت #هیئت_کودک #پدر #تربیت
20 شهریور 1398 15:12:33
6 بازدید
chamran_kids
. 🤔 آشپزی و درس؟! . بله! پروژه ی آشپزی از اون پروژه های خوشمزه ست که دخترهای چمرانی نه تنها هنر آشپزی رو یاد می گیرن، بلکه میتونه بستری باشه که اهداف درس های ریاضی، فارسی و حتی علوم رو پوشش بده. . کلاس اول، بیشتر شور و ترشی و خیارشور داشتیم. نه تنها تو بحث شمارش ریاضی بهشون کمک میکرد بلکه کم کم، بچه هابرای ظرف هاشون برچسب های تجاری درست میکردن و دستور العملِ تهیه مینوشتن؛ همین فارسیشون رو حسابی تقویت میکرد. . بعضی وقت ها برای خریدن مواد مورد نیازشون به اردوهای محلی میرفتیم و خودشون انتخاب میکردن از چه سبزی و موادی تو ترشی هاشون استفاده کنن. . دخترها همیشه یه قوطی ازمحصول رو برای کلاس نگه میداشتن و مابقی، تومدرسه و بین کلاس ها پخش میشد، هم مهربونی به بقیه بود که کنار غذاشون بخورن و هم بعدش انتقادات و پیشنهاداتشون رو به بچه ها میگفتن:) . کلاس دوم مربا و کلاس سوم کیک پزی داشتیم. بود که همه ی این ها انواع و روش های مختلف داشت و مرحله به مرحله پیشرفته میشد. . تو مناسبت ها و اعیاد هم رنگ و بوی پروژه آشپزی بچه ها خاص تر بود؛ مثلا باهم پیتزا درست میکردن و نه تنها خلاقیتشون تو درست کردن شکل خمیر و تزئین پیتزاها رشد میکرد، بلکه یه خاطره ی عالی از اون عید تو ذهنشون میموند. . دخترها بعد از هر پروژه تجربیاتی به دست می آوردند که تو پروژه های بعدی کمک شون می کرد. . #پروژه_درسی #پروژه_آشپزی#آشپزی #فارسی#ریاضی#علوم#چمرانی_ها #دختران_چمرانی #درس_خواندن_جذاب #ادبستان_دخترانه_شهید_چمران
16 شهریور 1399 20:29:15
0 بازدید
chamran_kids
🏴 هیئتی فقط و فقط برای کودکان... *هیئت کودک* برای سربازان حسین، چه کردیم؟ #سرباز_حسینم #هیئت #هیئت_کودک #محرم #کودک #امامحسین #نمایشگاه_عطر_سیب #حسینیه_کودک
18 شهریور 1398 15:13:23
0 بازدید
ادمین چمران
0
0
#مدرسه_آرزوها (قسمت دومِ تیمی فیلر) . تیمی کم و بیش به شغل کاراگاهی اش مشغول بود و معلم هم همچنان با او درگیر. تیمی به پرونده هایش میرسید و با جدیت در حال جذب نیرو بود.😎 معلم هر روز از او ناامیدتر میشد تا اتفاق ویژه ای افتاد... . مشاور مدرسه، تیمی را خواست. تیمی بدون علاقه رو به روی مشاور نشست. هر سوال ساده ای که مشاور میپرسید با جواب های خاصِ تیمی که: مثبته یا منفیه مواجه میشد. تیمی چند بار از مشاور سوال کرد: وقت تموم نشده؟ و آقای مشاور با آرامش هر بار پاسخ میداد :پانزده دقیقه مونده،دوازده دقیقه مونده.... بالاخره تیمی مجبور شد چند تا سوال بپرسد: دفترتون رو چند اجاره کردین؟ من میخوام یه دفتر مرکز شهر بگیرم! دفعه های بعد روابط تیمی و مشاور بهتر شد.مشاور مدت زیادی سکوت می کرد و سوال های خیلی کمی میپرسید. او یک ماموریت ویژه به پسرک کاراگاه میدهد، اینکه دقیق تکلیف های هر روز را ارزیابی کند. . روابط تیمی و مشاور بهتر میشود تا جایی که وقتی تیمی ناامید شده و میخواهد شغلش را کنار بگذارد این مشاور است که او را تشویق می کند به کارش ادامه دهدو ناامید نشود....😇 . پ.ن: متاسفانه به دلیل محدودیت های اینستاگرام امکان گذاشتن بخشی از فیلم رو نداشتیم ولی پیشنهاد میکنیم حتما این فیلم رو با عنوان" تیمی فیلر" جست و جو و تماشا کنید😉😊 . ⭕تا حالا با چند تیمی فیلیر و چند مشاورِ صبور و حمایت کننده از کودک روبه رو شدین؟🤔 . #تیمی_فیلر#فیلم_سینمایی_خوب#مشاور_سبز#مشاور_خوب #تربیت_کودک #آموزش_کودکان#کار_با_کودک